آزمایش روزنهان (Rosenhan experiment)

این آزمایش، پژوهشی پیرامون میزان اعتبارِ تشخیص روانپزشکان و روانشناسان در شناسایی و تشخیص اختلالات روانی بود که در سال 1972 توسط دیوید روزنهان (David Rosenhan) در چند بیمارستان روانی ایالات متحده انجام شد.

نتایج این آزمایش پس از مدتی در سال ۱۹۷۳در یک مجله علمی- پژوهشی با عنوان "در باب جنون در دارالمجانین" (On being sane in insane places) منتشر شد در این آزمایش هشت تن از همکاران روزنهان با تظاهر به اینکه از لحاظ روانی مشکل دارند هر کدام به یک بیمارستان روانی در ایالات متحده مراجعه کردند و خواستار پذیرش شدند. همه این افراد از لحاظ روانی، طبيعي و نرمال بودند و مشکل جسمانی و روانی خاصی نداشتند…

ادامه مطلب: آزمایش روزنهان (Rosenhan experiment)

دیدگاهی درباره ضمیر ناخودآگاه

این حرف واهی است که "فروید" ضمیر ناخودآگاه را کشف کرد. دروغی از این بزرگتر ممکن نیست. ضمیر ناخودآگاه از اواخر قرن هجدهم مورد توجه بود. "نیچه" [فیلسوف مشهور آلمانی] یکی از کسانی است که این اصطلاح را به کار برد و تاکید فوق العاده بر اهمیت آن کرد. البته برخلاف فروید، نظریه ای دال دایر بر لایه لایه بودن "خود" وضع نکرد.

کتاب فلاسفه بزرگ، ترجمه عزت الله فولادوند، انتشارات خوارزمی، چاپ دوم 1377، صفحه 388

ثبات ادراکی

به‌ نظر می‌رسد دستگاه ادراکی علاوه بر مکان‌یابی و بازشناسی، کارکرد دیگری هم داشته باشد که عبارت است از ثابت نگه‌ داشتن نمود اشیاء به‌ رغم متغیر بودن تصویر آنها بر شبکیه. به‌ طور کلی، تحول آدمی به‌ گونه‌ای بوده که بتواند اشیاء را به‌ همان صورتی که در جهان هستند بازنمائی و تجربه کند (شکل، اندازه، رنگ و درخشندگی اشیاء واقعی، ثابت است) نه آن‌گونه که بر چشم نقش می‌بندند.

به‌ طور کلی، به‌ رغم تغییر روشنائی و زاویه دید یا فاصله شیء آدمی آن را در وضعی نسبتاً ثابت و بدون‌تغییر، می‌بیند. وقتی به اتومبیل خود نزدیک می‌شوید بزرگتر به‌ نظر نمی‌رسد، یا وقتی از زاویه‌های گوناگون به آن نگاه می‌کنید شکلش تغییر نمی‌کند، یا هنگامی که در نور چراغ به آن نگاه می‌کنید رنگش عوض نمی‌شود، هر چند که در همه این موارد، تصویر اتومبیل بر شبکیه چشم تغییر می‌کند. این گرایش به ثبات را ثبات ادراکی (perceptual constancy) گویند. با اینکه ثبات مطلق نیست در هر حال از جنبه‌های بارز تجربه دیداری ما است.

منبع:

http://www.aftabir.com/social/psychbiology/base/consciousness/perception_consistency.php

هوش فرهنگی زیربنای سازگاری اجتماعی

در سال های اخیر با مطالعاتی که بر روی فرهنگ و سازگاری انسان ها با مبانی فرهنگی انجام گردیده است این نتیجه گیری به دست می آید که بعضی اشخاص به نحو موثرتری می توانند با فرهنگ خود و فرهنگ های دیگر سازگار شده و به نحو بهتری تنوعات فرهنگی را مورد پذیرش قرار دهند. بر این اساس بود که مفهومی وارد عرصه تحلیل رفتار و توجیه سازگاری موردنظر شد که در ادامه به آن پرداخته می شود. هوش فرهنگی چیست؟ هوش فرهنگی یاCQ عبارت است از توانایی برای رشد خود از طریق یادگیری پیوسته و درک مطلوب تنوعات فرهنگی، ارزش ها، تعقل گرایی و درک انسان ها در بستر فرهنگ و تفاوت های رفتاری آنها. (وندون و که ۲۰۰۵). از آنجا که امروزه ما در موقعیت های کاری مختلف و متنوعی به فعالیت می پردازیم و مفهوم جهانی شدن تداخل فرهنگی را دامن زده است این توانمندی برای سازمان ها، کارکنان و مدیران حائز اهمیت بسیار است.

ادامه مطلب: هوش فرهنگی زیربنای سازگاری اجتماعی