رمز ارز و ویژگی ارزهای دیجیتال

«رمز ارز» (Cryptocurrency) نوعی ارز دیجیتال است که امکان انتقال ارزش در محیط دیجیتال را برای افراد فراهم می‌کند

ارزهای دیجیتال شامل ویژگی‌هایی هستند که آن‌ها را از ارزهای فیزیکی متمایز می‌کنند. از جمله این ویژگی‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

  • ارزهای دیجیتال تنها به شکل دیجیتال موجود هستند و معادل فیزیکی ندارند.
  • ارزهای دیجیتال می‌توانند متمرکز یا غیرمتمرکز باشند. رمزارزهایی مانند لایت‌کوین، کاردانو و سولانا نمونه‌ای از ارزهای دیجیتال غیرمتمرکز هستند. این درحالی است که پول فیزیکی کاملا توسط سیستم متمرکز تولید و توزیع می‌شود.
  • ارزهای دیجیتال همانند ارزهای فیزیکی برای انتقال ارزش استفاده می‌شوند. اما مفهوم انتقال ارزش در آن‌ها گسترده‌تر از ارزهای فیزیکی است. به عنوان مثال یک ارز دیجیتال در بازی رایانه‌ای می‌تواند عمر بازیکن را افزایش دهد یا امکانات بیشتری در اختیار او بگذارد. ادامه مطلب: رمز ارز و ویژگی ارزهای دیجیتال

انواع بازار در اقتصاد

 

منظور از بازار الزاماً یک مکان مشخص نیست . بازار مجموعه ای از فروشندگان و خریدارانی است که یک کالا یا خدمت مشخص را خرید و فروش می‌کنند. انواع بازار در اقتصاد خرد بسته به تعداد خریداران و فروشندگان، عرضه و تقاضا و … به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند. این تقسیم بندی شامل بازار رقابت کامل، بازار انحصار کامل فروش، انحصار کامل خرید، بازار رقابت انحصاری و بازار انحصار چند قطبی (چند جانبه) است. در ادامه به بررسی ویژگی‌های هر یک از این بازارها می‌پردازیم.

ادامه مطلب: انواع بازار در اقتصاد

معرفی چند کتاب ساده اقتصادی

اقتصاد در میان دانش‌های علوم انسانی همواره به عنوان علمی سخت و پیچیده با زبانی فنی مطرح بوده که هر کس قادر به درک آن نیست. این علم مملو از آمار، نمودار، عدد و رقم است و همین امر خواندن آن را خسته کننده می‌کند و از اقتصاد علمی عبوس و خشک و انعطاف ناپذیر می‌سازد. برای همین خیلی‌ها تمایلی به شروع مطالعه درباره‌ی اقتصاد ندارند و آن را علمی تخصصی می‌دانند که هر کسی از آن سر در نمی‌آورد.

در ادامه چند کتاب ساده اقتصادی را برای آشنایی دوستان معرفی می کنیم.

1-اقتصاد به زبان ساده          

ادامه مطلب: معرفی چند کتاب ساده اقتصادی

مزیت نسبی و مزیت مطلق - قسمت دوم

 

مزیت نسبی در تجارت بین‌المللی

مزیت نسبی ارتباط تنگاتنگی با تجارت آزاد دارد که سودمند تلقی می‌شود
ریکاردو پیش‌بینی کرد که هر کشوری در نهایت مزیت نسبی را به رسمیت می‌شناسد و از تلاش برای تولید محصولی که تولید آن پرهزینه‌تر است، دست می‌کشد.

ادامه مطلب: مزیت نسبی و مزیت مطلق - قسمت دوم

مزیت نسبی و مزیت مطلق - قسمت اول

درک اصل مزیت نسبی

مزیت نسبی یک اصل اساسی در تئوری تجارت بین‌الملل است. کلید درک مزیت نسبی، درک دقیق هزینه فرصت است. به بیان ساده، هزینه فرصت یک مزیت بالقوه است که فرد هنگام انتخاب یک گزینه خاص نسبت به گزینه دیگر، آن را از دست می‌دهد.


در مورد مزیت نسبی، هزینه فرصت (یعنی سود بالقوه ای که از بین رفته است) برای یک شرکت کمتر از شرکت دیگر است. شرکتی با هزینه فرصت کمتر و در نتیجه کمترین سود احتمالی که از بین رفته است، دارای این نوع مزیت است.


راه دیگری برای فکر کردن به مزیت نسبی این است که اگر دو گزینه مختلف را با هم مقایسه کنید که هر کدام دارای چندین مزایا و معایب هستند، گزینه ای با بهترین ترکیب کلی گزینه ای است که مزیت نسبی دارد.

محاسبه مزیت نسبی

مزیت نسبی معمولاً با هزینه فرصت یا ارزش کالاهایی که می‌توان با همان منابع تولید کرد، اندازه‌گیری می‌شود. سپس این با هزینه فرصت یک فعال اقتصادی دیگر برای تولید همان کالا مقایسه می شود.


به عنوان مثال، اگر کارخانه A بتواند 100 جفت کفش را با همان منابعی که برای ساخت 500 کمربند نیاز دارد، بسازد، در این صورت هر جفت کفش، به اندازه پنج کمربند هزینه فرصت دارد. اگر کارخانه رقیب B بتواند با منابعی که برای تولید یک جفت کفش نیاز دارد سه کمربند بسازد، کارخانه A در ساخت کمربند و کارخانه B در ساخت کفش مزیت نسبی دارد.

مثالی برای درک بهتر اصل مزیت نسبی

ورزشکار معروفی مانند مایکل جردن را در نظر بگیرید. مایکل جردن به عنوان یک ستاره مشهور بسکتبال، یک ورزشکار استثنایی است که توانایی‌های بدنی او از بسیاری از افراد دیگر بیشتر است. مایکل جردن به دلیل توانایی ها و همچنین قد بلندش احتمالاً می تواند، خانه خود را به سرعت نقاشی کند.


فرض کنید که مایکل جردن می تواند خانه خود را در هشت ساعت نقاشی کند. با این حال، در همان هشت ساعت، او می‌تواند در فیلمبرداری یک آگهی تلویزیونی شرکت کند که 50000 دلار برایش به همراه دارد. در مقابل، جو، همسایه جردن، می تواند خانه را در 10 ساعت نقاشی کند. از سوی دیگر در همان دوره زمانی، او می تواند در یک رستوران کار کند و 100 دلار درآمد داشته باشد.


در این مثال حتی اگر مایکل جردن بتواند خانه را سریعتر و بهتر رنگ آمیزی کند، باز هم جو دارای مزیت نسبی است. بهترین معامله این است که مایکل جردن یک آگهی تلویزیونی فیلمبرداری کند و به جو پول بدهد تا خانه اش را نقاشی کند. تا زمانی که مایکل جردن 50000 دلار مورد انتظار را بدست آورد و جو بیش از 100 دلار درآمد داشته باشد، معامله برد برد است. از این رو مایکل جردن و جو به دلیل تنوع مهارت‌هایشان، احتمالاً این را بهترین ترتیب برای منافع متقابل خود می‌دانند.


مزیت نسبی در مقابل مزیت مطلق

مزیت نسبی در مقابل مزیت مطلق قرار می گیرد. مزیت مطلق به توانایی تولید کالاها و خدمات بیشتر یا بهتر از دیگران اشاره دارد. در صورتی که مزیت نسبی به توانایی تولید کالاها و خدمات با هزینه فرصت کمتر اشاره دارد، نه لزوما با حجم یا کیفیت بیشتر.


برای درک تفاوت این دو، یک وکیل و منشی او را در نظر بگیرید. وکیل در ارائه خدمات حقوقی بهتر از منشی است و معمولا در کنار آن تایپیست و سازمان‌دهنده سریعتری نیز می‌باشد. در این صورت وکیل هم در ارائه خدمات حقوقی و هم در کار منشیگری از مزیت مطلق برخوردار است.


حال فرض کنید وکیل 175 دلار در ساعت در خدمات حقوقی و 25 دلار در ساعت در وظایف منشیگری می تواند درآمد داشته باشد. از سوی دیگر منشی می تواند 0 دلار در خدمات حقوقی و 20 دلار در وظایف منشیگری در یک ساعت درآمد کسب کند. در اینجا، نقش هزینه فرصت بسیار اهمیت پیدا می کند.


برای کسب درآمد 25 دلاری از کار منشیگری، وکیل باید 175 دلار از درآمد خود را با انجام ندادن وکالت از دست بدهد. از این رو هزینه فرصت کار منشیگری برای وکیل بالاست و عاقلانه این است که او به این صورت عمل کند که خودش وظیفه ارائه خدمات حقوقی را برعهده بگیرد و یک منشی برای تایپ و سازماندهی بهتر استخدام کند زیرا هزینه فرصت منشی برای انجام این کار کم است و مزیت نسبی آنها در اینجاست.


 مزیت نسبی یک بینش کلیدی است ممکن است هر کشوری در تولید چند مورد مزیت مطلق داشته باشد، اما در موارد بسیار کمتر و احتمالاً فقط یک یا دو چیز مزیت نسبی دارد. همین باعث می شود تا تجارت همچنان ادامه داشته باشد.